چند روزیست که از زلزله تلخ کرمانشاه میگذره. حادثه غم انگیزی که برای من به عنوان کسی که تحصیلاتش در عمران بوده و کمی بیشتر در خصوص زلزله و عملکرد ساختمون میدونه غمها و حرص خوردنهای دیگری رو هم بهمراه داشت. همچنین برای اهل سفری مثل من که عاشق قومیت ها و مذاهب ایرانه، آسیب دیدن مناطق زندگی یکی از خاصترین و مظلومترین اقوام ایران یعنی کردهای یارسانی یا همون اهل حق دردآورتره. دیدن تصاویر رنجآور شهرسرپل ذهاب و همچنین حواشی زیادی که در گوشه کنار این زلزله وجود داشت منو واداشت که طی یک سفر خیلی کوتاه و ۲۴ ساعته به کرمانشاه سری بزنم و دلم رو از تشویش این همه ابهام در بیارم.
یک: چقدر از دیوارهای پرکننده آجری میدونیم؟
دیوارهای پرکننده آجری عنوان کتابیه که دکتر محمدرضا تابشپور بعد از سالها تحقیق و خون دل خوردن از زلزله های پشت سرهم در ایران نوشته اند. ایشون استاد زلزله دانشگاه شریف و یکی قطبهای مسلم بحث زلزله در ایران هستند. اینها رو از این جهت گفتم که بگم بحث عملکرد دیوار در زمین لرزهها دغدغهایه که ایشون بارها و بارها در کلاسهاشون و در همایشهای محتلف مطرح میکنند.
عکس زیر رو نگاه بندازید:
اول بگم که قاب به مجموعه تیرها و ستونهای یک ساختمون گفته میشه. در واقع قاب یا همون Frame در سازه ضامن پایداری اون هست. بحث طراحی سازه و اینکه در حین زلزله چه عملکردی مورد نظر هست چیز کمی پیچیده ایه و منم قصد صحبت از اون رو ندارم. اما در کل چیزی که برای یک طراح سازه حیاتی هست عملگر بودن قاب در حین زلزله ست. قطعی ترین نشونه این عملگر بودن پایدار موندن قاب هست. (میشه بگیم همون سرپا موندنش) همونطور که توی همه عکسها میبینید اکثر قابهای برجهای این شهرک سالم هستند. برجهای شهرک مسکن مهر سرپل ذهاب به اصطلاح فروریزش یا Collapse نداشتند. این یعنی خبر خوب. یعنی در حین زلزله شما میتونید به موندن در ساختمانتون اطمینان کنید، یعنی شما بعد از زلزله میتونید از پلهها خارج بشید و به محوطه برید.
این یعنی ما باید بگردیم این دوستان محترم پیمانکار رو پیدا کنیم و دستهاش رو ببوسیم. تشکر کنیم از اینکه حماقت آقای ا.ن در ابداع چنین پروژه ملی حقارت باری رو ختم به خیر کردند. همهچیز خوبه تا جایی که تنها یک المان از هزاران المان یک ساختمان درست کار نمیکنه. این همون المانیه که در بسیاری از زلزله های دنیا امکان کمک رسانی به ساختمانهای سالم رو امکان ناپذیر میکنه. این همون المانیه که کوچهها رو مسدود میکنه و در نهایت همون چیزیه که در بیشتر زلزلهها جون بسیاری از آدما رو میگیره: دیوار پرکننده آجری
عکس بالا دل هرکسی که در این خصوص کمی مطلع باشه رو به درد میاره. تمام کسانی که در این ساختمانها جان دادند، یا زیرآوار ماندند و یا مصدوم شدند، قربانی صرفهجویی شاید زیر ۱ درصدی در کل پروژه و اجرای دیوارهای احمقانه آجری به شکل غلط هستند. عکس بالا نشون میده ترکیب سیاست احمقانه بالادستی و سودجوییهای گدامنشانهی پایین دستی شاید تا آستانه یک اتفاق خوب پیش بره اما انتهایی جز فلاکت و رنج برای مردم نداره. حرف رو کوتاه کنم. امکان اینکه شما در ساختمان مسکن مهر (که الان دیگه خودش یه Category جدا در نوع ساختمانها محسوب میشه) از یک زلزله ۷٫۳ ریشتری جان سالم بدر ببرید به بیشمار پارامتر بستگی داره که یکی از مهمترین اونها نوع و شیوه اجرای دیوارهایی هستند که در سازه بکار رفته.
دو: عدم اطمینان مردم به گروههای امداد رسانی
حقیقت اینه که من اگر به چشم نمیدیدم باورم نمیشد که چه حجمی از کمکهای مردی داره به سمت کرمانشاه میره. این قضیه هم خوبه هم بد، اما مسئله اینجاست که قسمت خوبش بحث اتحاد ملی و همیاری مردمه و بخش بدش یه مشکل سیستمی بزرگ
بخش خوبش اینجاست که جادههای منتهی به سرپل ذهاب، پُر بود از ماشینهای سواری و وانتها و کامیونهایی که تا سقف پر بودند از وسایل اهدایی مردم. باور کنید بخش خویش همینقدر کوتاه است و مابقی ماجرا بخش بد داستان هست.
حداقل با ۱۰ نفر از کسایی که خودجوش میرفتند و کمک میبردند صحبت کردم اما باز هدفم یک نتیجه گیری اساسی نیست. هدفم انتقال حس کلیه که در منظقه سرپل ذهاب از زبان خیلی ها شنیدم و از رفتار خیلیها مشاهده کردم. از کامیون دارها گرفته تا سواری ها و ماشینهای آفرود که پر بودند از وسایل خوراکی و غیره. رفتار خیرخواهانه مردم در سراسر ایران برای ارسال کمک به زلزله زدههای کرمانشاه، داستان جماعتیه که امیدی و اطمینانی به آتشنشان ندارند و دارن به هرشکلی که بلد هستند با سطل آب آتیشها رو خاموش میکنند.
من بارها این جمله طلایی رو شنیدم که «اطمینانی به فلان نهاد و فلان ارگان نیست، ما میخوایم خودمون بهشون برسونیم.» نکته تلخ اینجاست که بسیاری از این کمک رسانیهای شخصی (شخصی که میگم شامل شرکت ها و سازمانهای خصوصی هم میشه) مستقیم میره به خود سرپل ذهاب. در حالی که میشه گفت در خود سرپل دیگه به اون صورت کسی بیرون چادر نمیخوابه و مشکل غذا یا آب نداره. اما فاجعه اصلی حالا در روستاهاست. روستاهایی که بعضا امکان تردد با ماشینهای ۴X هم به اونها وجود نداره. چه برسه ماشینهای کمک رسان شخصی!
میخوام این رو بگم که بیشتر کمکهای مردمی و غیر مردمی داره مستقیم میره به شهر سرپل ذهاب و بسیاری از روستاهای اطراف تا اونجاکه من از محلیها شنیدم حتی مسیر درستی برای امداد رسانی ندارند در حالی که میشه حدس زد به شدت تخریب شدهاند و فاجعه در اونها کماکان پنهان هست.
من فکر میکنم نهادهای امدادرسانی بهتره بعد از راست و ریست کردن اوضاع در کرمانشاه قویا یک فکری به حال ذهنیت مردم در مورد خودشون بکنند. برای من بسیار عجیب بود که افرادی از دادن کمکهاشون به هلال احمر جدا خودداری میکرند! درحالی که به هرحال این نهاد هرچند هم که کارایی پایینی داشته باشه بهتر از کمکهای خودجوش از پس امدادرسانی برمیاد.
برای مثال مردم تهران به نهادهایی مثل جمعیت امام علی به شدت بیشتر از هلال احمر اطمینان دارند. شاید اگر صدا و سیما وجه بهتری داشت و مثلا گهگاهی بجای پخش قسمت هزار و پونصدم نصایح استراتژیک آقای رحیمی ازغدی، از برنامهها و سیستم عملکرد هلال احمر حرف میزد، امروز این نهاد اعتبار بیشتری در بین مردم داشت و در نتیجه در مواقعی مثل اینروزها کار رو با درایت و اطمینان بیشتری در دست میگرفت.
سه: این تلگرام و اینستاگرام لعنتی
این جمله ای که تعداد کشتهها دروغه رو من بیشتر از صدبار شنیدم. باورکنید حتی افراد روستایی که درست در جریان این نبودند که خبرگزاریها تابحال چه میزان کشته رو اعلام کردند تاکید بسیاری داشتند تا همه باورکنند هرچیزی که اعلام میشه دروغه. بحث در این خصوص سخته. چون بههرحال ما نه خبرگزاریهای چندان قابل اعتمادی داریم و نه مردم منصفی که حداقل در پخش شایعه به خودشون رحم کنند. اما مصیبت اینجاست که دلقکهای کپشن و تصویر به دست اینستاگرامی و آمارسازان Member جمع کن تلگرامی از لحظه شروع زلزله تا همین حالا دست از کار ننشستند و در حال نشر مزخرفترین مطالب هستند. هر لحظه هرکسی آمار شخصی از تعداد کشتهها و مجروحین میده و در این بین به نظر میرسه به طور وقیحانهای هرکسی آمار بالاتری ارائه میده پیروز تره!
چهار: این چند روز هم میگذره، اما بعدش . .
فرقی نمیکنه، چه بین زلزله زدهها و چه آدمهایی با زندگی معمولی و روتین، همیشه عدهای هستن که مصیبتها و امیدها رو عمیقتر و طولانی مدتتر بررسی میکنن. بعضی از روستاییهایی که من دیدم با چشمهای نگرانی از یک ترس میگفتند. از ترس فراموش شدن. لابد اونها طول و عرض این خاک پرمصیبت رو بهتر درک کردند و میدونن این شرق و غرب و شمال و جنوبِ وسیع، مستعد بلاهای پرتکرار و زود به زودیه که میتونه به راحتی فاجعه ای مثل سرپل ذهاب رو در خودش حل کنه!
حقیقت اینه که:
ما چیز زیادی از پلاسکو یادمون نمونده. حتی نمیدونیم سر صاحبان بیچاره اون مغازهها چه اومد.
ما چیز زیادی از کارگران معدن یورت به خاطر نداریم. حتی نمیدونیم اون دیهای که وقیحانه ازش صحبت شد هم به خانوادههای مصیبت زده رسیده یا نه.
ما از پاییز و زمستون سردی که ورزقانیهای آذربایجان تحمل کردند چیز زیادی یادمون نیست.
برای همین من این ترس رو جزو حقیقیترین چیزهایی میدونم که در کرمانشاه دیدم. حقیقت اینه که موج کمکهای مردمی عمر طولانی نداره. میشه گفت نهایتا ۱۰ روز. بعد از اون سرنوشت آوارهها و کسانی که بازموندند به دست دولت مردانیه که خود میکُشند و خود ملوکانه جان میبخشند.
پنجم: این بلا نه اولیش بود و نه آخریش
ما حدودا جزو ده کشور بلاخیز جهان هستیم و اگر آمار کشتهها رو لیست کنن ما حتی به رتبه بدتری میرسیم. هرچقدر هم که بگیم خدا نکنه و هرچقدرهم که بریم با حوزه علمیه در خصوص کاهش بلایای طبیعی قرارداد امضا کنیم، به هرحال وضع کنونی ما از لحاظ جغرافیایی و آسیبپذیری طوریه که باید جدی گرفتش. تقریبا بیشتر ایران روی کمربندهای لرزه خیزه و اگر آمار سیل و طوفان شن و غیره رو در نظر بگیریم به این نتیجه میرسیم که بایستی فکر کرد و حداقل در قالب فردی به یکسری سوال جواب داد. من این سوالها به ذهنم رسید، خوشحال میشم اگه کسی سوالات بیشتر و بهتری رو مطرح کنه.
- در حادثه بعدی من چه شایعههایی رو باور نمیکنم و به چه شایعههایی دامن نمیزنم؟
- آیا کمکم در خودم این حق رو پرورش میدم که وقتی قراره میلیونها تومن پول دسترنجام رو بابت خرید یک خونه بدم، قبلش از کم و کیف متریال ساخت و شناسنامه اون خونه مطلع بشم؟
- آیا باز پولها و کمکهای نقدیام رو مثل تیر در دل تاریکی میندازم و به شماره حسابهای شخصی میریزم و یا سعی میکنم اعتمادم و شناختم رو به نهادهای مرتبط با این موضوع بیشتر کنم؟
- آیا اگر تخصصی دارم که بدرد چنین مواقعی میخوره سعی میکنم با مراجعه به نهادها در لیست اعزام قرار بگیرم و یا خودرو شخصی ام رو برمیدارم و خودم به اونجا میرم؟
- به جای پستهای احساسی و تحریک کننده در شبکههای اجتماعی، سعی میکنم خودم و دوستانم رو به آرامش و گرفتن تصمیمهای درست دعوت کنم یا نه؟
- نق زدنهای اجتماعی و نسخهپیچیهایی از این این جنس که هلال احمر کارش رو بلد نیست و مردم خودتون بشتابید رو میپذیرم یا بجاش سعی میکنم اگر توانایی دارم قبلتر ثبت نام کنم تا بتونم در این مواقع عضو بدرد بخوری از جمعیت جهانی هلال احمر بشم؟
پینوشت:
رفتنِ بیبرنامهی خودم به منظقه زلزلهزده نشانی از ناکافی بودن فهم و آموزش در این خصوص هست.
به امید آنکه پند گیریم..
واقعا اوضاع هموطنای عزیزمون خیلی بهم ریخته است چون تمامی توجه رسانه ها هنرمندها ورزشکاران همون اوایل بود و الان کسی اطلاعی نداره که اون بنده خداها چگونه دارند روز و شب می گذرونند.
شاید کامنت من به پست شما مربوط نباشه اما فکر میکنم که ما ایرانی ها فقط خوب احساساتی می شیم و برای دیده شدن یکسری کارها رو پیش میگیریم.
کاش این اخلاقمون اصلاح بشه هرچه زودتر که به ضرر خودمونه!
درود جناب بهرامی
حق با شماست. البته من هیچوقت دقیق معنی احساساتی رو نفهمیدم. ولی همیشه باخودم اینطور تفسیرش کردم که میتونه فقدان عقل در تصمیم گیری باشه. البته اگر به عده ای بر نخوره.
به هرحال پیچیدگی های مردمانی که ما باشیم بسیاره.
راستی وب سایت فروشگاهیتون رو دیدم.
سایت ارزشمندیه. روی بحث تولید محتواش هم کار کردید؟
راستش این که هیچ چیز از ساختمان سازی غیر از فرق سیمان و گچ نمیدونم😄😄 اما وقتی تاریخچه زلزله های جهان رو میخوندم بشر تا به حال زلزله ی بالای ۹.۵ ریشتر رو تجربه نکرده و اگر از هر پنجره ای هم نگاه کنیم حتی با تحلیل تکنیکال هم بررسی کنیم به نظرم تاریخ تکرار خواهد شد اگر بشر در عمران و ساختمان سازی به جایی برسه که بتونه در برابر ۱۰ ریشتر زلزله مقاومت کنه.زلزله نه پدیده طبیعی وحشتناکی خواهد بود نه غیر قابل کنترل و نه دیگه احتیاج به تفاهم نامه داریم 😆😆 ولی شک اول این است که ایا این زلزله طبیعیست؟ یا بشر بار دیگر گول رجیم را خورده است ؟ خدا میداند
منکه نفهمیدم چی گفتی حامد!
ولی باشه!
😆😆 قبول دارم بد بیان کردم منطورم اینه : در بازارهای مالی وقتی تحلیل تکنیکال (تحلیل از روی نموارها) میکنیم یکی از اصول سه گانه اینه که بازار خودش رو تکرار میکنه اینو میشه به همه چیز در این دنیا بسط داد حتی پدیده های طبیعی رو بررسی کرد
عقل سلیم اینو میگه دیگه زلزله بالای ۹ ریشتر اتفاق نمیافته در جهان و بشر اگر بتونه به اون حد از علم و تکنولوژی برسه که در مقابل ۱۰_۱۱
ریشتر زلزله مقاومت کنه دیگه زلزله طبیعی میشه براش و وحشتناک و ویرانگر نیست (البته جهان چشم به دستان پرتوان مهندسانی چون شما دوخته است) 😅😅❤❤ مگر این که بشر خودش دست به کاری بزنه (پروژه هارپ) برای رسیدن به اهداف خودش که غالبا هم جز شر فایده برای ادمی نداره البته این نظر منه
حامد
پسرم
یکم ساده تر بنویس! شاید من دیرفهمم. نمیدونم!
سلام
تو ماجرای این زلزله دلم بیشتر برای این میسوزه که حتی روشی که تو سایتهای خبری و شبکهای اجتماعی داره برای ایمن ماندن در زلزله به مردم پیشنهاد میشه مطمئناً تو خودش باعث بالا بردن تلفات زلزله میشه
“مثلث حیات در زلزله” را در گوگل در یک هفته اخیر سرچ کن ببین چند سایت به اصطلاح معتبر خبری آنرا کپی پیست کردهاند
و فقط در سایت همشهری دیدم که به درستی نوشته این روش بیاعتبار است و hoax حساب میشه! :
http://www.hamshahrionline.ir/details/388678/Onlinedesk/cyberspace
به چند سایت خبری هم ایمیل زدم و موضوع را گفتم ولی هنوز جواب ایمیلم را ندادند.
احسان من خودم هم فکر میکردم این مثلث حیات راسته.
چون یه بار یه مربی امداد و نجات بهمون گفته بود حاصل یه تحقیقه این داستان مثلث حیات
ممنونم ازت بابت این گوشزد
در خصوص کلیت حرفت هم باید بگم وقتی رسانه که خودش مدعیه محتواست روی تولید همچین محتوای حساسی نظارت نداره، میشه حدس زد باقی خبرها و محتواها رو هم با چه کیفیتی تولید میکنن.